2777
2789

مادرم راه دور است.

تقریبا راجع به هیچ چیزی نمیشه باهاش حرف زد.

چون نمیتونه بحث ها را مدیریت کنه حوصله هم نداره

موضوع مورد علاقه اش هم اینه که هی از خوشی هات بگی

و زندگی من هم اون مدلی که می خواد نیست.

از طرفی نمیتونم زنگ نزنم مریض است طاقت نمیارم.

خلاصه صبح بهش زنگ زدم و گفتم خونه خالی بوده اومدم تره بار خرید کنم.

حواسم نبود گفتم چهارشنبه خیلی خیارهای خوبی داشت حیف شد نگرفتم ولی امروز خیارها خوب نبودن نگرفتم. 

یکهو مادرم با دلسوزی گفت آخه کی زمستون خیار می خوره؟؟؟

بعد فاز صحبتش عوض شد 

گفت چرا مراقب خودت نیستی؟؟

چرا خودت را ول کردی؟؟؟

چرا به خودت نمی رسی؟؟؟؟

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مث مامان منه🤣 همش یواشکی میخوان خودش و خواهرم کمک مالی بهم کنن. یجوری ک من متوجه نشم

در صورتی ک شوهرم وضع مالیش خوبه و به من ماهیانه پول نمیده، فقط جمع میکنه

میشه برای سلامتی عزیزانم صلوات بفرستی؟ منم برای حاجت توی دلت ایه الکرسی میخونم  
خیار چه ربطی به به خودت نرسیدن داشت

منظورش این بود چیزهای مقوی بخور

چون گفت برو بادوم زمینی بخر 

خودت را ول نکن

خودت را اولویت بزار و ...

چه خبطی کردم صبح جمعه 

گند زدم  شدید 

عاشق خیارم به خصوص سالادی تو خونه نباشه غمم می گیره

جیگر آدمو حال میاره 

الان تو تراس دو جعبه انار داره خشک میشه اصلا حوصله دون کردن ندارم

تازه دونم میکنی طعم تند و تیزی داره خوشم نمیاد طعم انار

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز