ببین عزیزم خدا رو هزار بار شکر کن که دنبالتون نیستن شما هم در حد معمول و لازم رفت و آمد کن
من از بس که خواهراشو مادر و پدرش و حتی خواهرزاده ها و عمع و دایی و خاله و پسرخاله چسبیده به شوهرم هستن دارم دیوونه میشم
یه جای تنها و مستقل نمیشه بریم همیشه اینا دنبالمون هستن
الان شوهرم اینقدر وابسته به خانواده اش هست و تمام مسولیت ها رو انداختن رو دوش شوهرم که هر چند وقت یکبار بخاطر استرس دل درد میشه و بیخواب میشه ولی اصلا نمیخوان قبول کنن که بخاطر اوناس که اینجوری شده