2777
2789
عنوان

عشق آتشین من و آرشام راد❤️‍🔥🔥

| مشاهده متن کامل بحث + 1740 بازدید | 241 پست
اره بخدا با چه امیدی رفتم دانشگاه ارشام و ارتام پیدا کنم اونجا فقط صمد و سمندون به پستم میخورد


🤣دقیقا هیشکی نیومد بزنه بهمون جزوه هامون بریزه

استاداهم ک همه هفتاد سال ب بالا

هعی زندگی

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



🤣دقیقا هیشکی نیومد بزنه بهمون جزوه هامون بریزهاستاداهم ک همه هفتاد سال ب بالاهعی زندگی

اره واقعا

تازه روز اول هیچکی نیومد با لامبورگینی مشکی ماتش باهامون تصادف کنه بعد بغلمون کنه ببره بیمارستان اونجا عاشق شیم

بعد هیچوقت کلبه دو تخت نداشتن همیشه فقط یه تخت موجود بود مجبور میشدن برن اونجا😂

یا اینکه لباسش خیلی باز و کوتاه بود و نیم متر پارچه برده بود به دختره گفت برو عوض کن دختره لجباز بود میگفت نه پسره لجباز تر تو تنش پارش می‌کرد بعد ....😁😁😁

یا اینکه لباسش خیلی باز و کوتاه بود و نیم متر پارچه برده بود به دختره گفت برو عوض کن دختره لجباز بود ...

بعد دختره رو بین بازوهای مردونه و عضله ایش قفل میکرد دختره مشت به سینه پسره میکوبید اونم ولش نمیکرد اخرش پسره دختره رو مینداخت رو دوشش از پله ها میرفت بالا

اره واقعاتازه روز اول هیچکی نیومد با لامبورگینی مشکی ماتش باهامون تصادف کنه بعد بغلمون کنه ببره بیما ...


با این شانس ما تصادفم میکردیم یه راست بهشت زهرا بودیم دیگه کار ب بیمارستان نمی‌کشید🤣

بعد دختره رو بین بازوهای مردونه و عضله ایش قفل میکرد دختره مشت به سینه پسره میکوبید اونم ولش نمیکرد ...

دختره با کمر باریکش دقیقا چفت بازو های عضله ایش بود و عین پر کاه از روی زمین بلندش می‌کرد و مینداختش رو تخت و خیمه میزد روش😁😁

اره واقعاتازه روز اول هیچکی نیومد با لامبورگینی مشکی ماتش باهامون تصادف کنه بعد بغلمون کنه ببره بیما ...

چرا من یبار یه موتوری بم زد پاشدم گفت خانم تو رو خدا من همینجوریشم در به درم اگه حالت خوبه پاشو برو دستمو بند نکن

تو رمان شفق پسره از پشت تلفن ازدختره صدای رابطه می خواست... تازه دختره یه خواستگار خلبان هم داشت.

قربونت انقدر واضح تعریف نکن، نی نی یار میترکونه

🧡🍁به صبر ، مشکل عالم تمام بگشاید ؛که این کلید به هر قفل ، راست می‌آید🧡🍁

دختره با کمر باریکش دقیقا چفت بازو های عضله ایش بود و عین پر کاه از روی زمین بلندش می‌کرد و مینداختش ...

بعد دختره دیگه هیچی نمیفهمید پامیشد میدید کل کف اتاقو خون گرفته

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ایمان منی

lotooos | 9 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ماه_ستاره۸۵  |  11 دقیقه پیش
توسط   siazangi  |  12 دقیقه پیش