من نفس تهرانی ام
یه دختر خوشگل که نصف پسرا روم کراشن
چشمام ابی پر رنگه و بینیم قلمی و یکم سر بالا
لبام قلوه ایه
قدم متوسطه و بدنم مثل باربی بخاطر سالها رژیم غذایی که مادرم مجبورم میکرد انجام بدم
من دانشگاه تهران حقوق میخونم
یه روز سر کلاس استاد راد، من با یکی از پسرا دعوام شد. اسمش ساسان بود. خیلی پسر لوس و رو اعصابیه و سر یه پرونده دعوامون شد. بعد از کلاس ، دوستم ساحل جلوتر از من از کلاس پرید بیرون چون از استاد راد میترسید ولی برای من راد، مثل بقیه بود، با اینکه تنها استاد جوون دانشکده بود، قد دو متر و چشمای مشکی و موهای مشکی کجکی. فکر کنم غیر از خواب و درس و غذا، فقط ورزش می کرد چون بدنش روی فرم هست
استاد نذاشت من از کلاس برم بیرون
وحشیانه سرم داد زد، دلم ریخت، به چه حقی به دانشجوی تاپ دانشکده زور میگ؟؟