سلام
خب میخواستم بگم یه چیزی رو که خیلی وقت توی دلم مونده
من ۱۵ سالم و نهم و توی حدود ۶ ماه اخیرا خیلی روم فشار بود چه از لحاظ درسی چه از لحاظ خانواده که فهمیدم مامانم افسردس و مامان بزرگم ما رو از خونه خودمون انداخت بیرون با این که ما مخصوص من پنج سال با چلاقیش ازش پرستاری کردم(پارسال به خاطر همراه بودنش تو بیمارستان بودم و دو تا از امتحانهای ترمم رو افتاد)که و با گفتن خاله بیخاصیتم از اون بهتره گرفتن کل دارایی مامانم رو گرفت و الان که اسباب کشی داریم هیچ کدومشون رو نمیده همین باعث شد مامانم حالش بد تر بشه و کل مشکلات خونه بیوفته رو سر من آقا من دارم کچل میشم میخوام برم توی صورتش سیلی بزنم پیرزن همین روزایم هم که پیششم جلوی من به منو مامانم توهین میکنه
جالب اینجاست که ۶ تا بچه داره و هیچ کس یعنی هیچ کش کردنش نمیگیره
من موندم و دوتا بچه ده ماه و ۸ ساله تویه خونه تا ساعت ۱۱ شب