2777
2789
عنوان

نامزدم دستمو کشید پرتم کرد رو مبل

| مشاهده متن کامل بحث + 3022 بازدید | 109 پست

فکر کردم دستتو کشیده پرتت کرده رو مبل و مثل فیلم ترکی ها اومده ماچ بارونت کرده ولی اومدم تو تایپک بقیشو خوندم متاسف شدم دست بزن داره از همین اول ترکش بده وگرنه هیچی نگی عادت میکنه

محکم باش، پشت آرزو هات خدا ایستاده '✨️

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



مگه مبل و روت چپه کرده باشه که کبود شی

بابا میگم دستمو کشید محکم 😂🤦🏻‍♀️

چرا اذیتم میکنین بخدا راستشو گفتم 😂

آخه همیشه باهام مهربون بود!

تعجب کردم اینطوری رفتار کرد

آخی عزیزم عطر تلخش حال و حوات و دگرگون نکرد رژت با رنگ چشمات هارمونی نداشت یهویی چشمش به خط س.ی.ن.ت نخورد نفس عمیق بکشه و چشماش و ببندهدو دستاش مشت بشه .....

بیا برو بچه سر درس و مشقت فردا مدرسه داری

عجز نبود از قدر ورگر بود***جاهلی از عجز بدتر بود.اللهم عجل لولیک الفرج🌿💔اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💗🌺 

بابا میگم دستمو کشید محکم 😂🤦🏻‍♀️چرا اذیتم میکنین بخدا راستشو گفتم 😂آخه همیشه باهام مهربون بود!تع ...

بخوابن دهنش با لحن بابا پنجلی 

چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند

صد در صد وگرنه عادتش میشه

سن ام رو زدم ۶۰ سال چون به اندازه یه پیرمرد ۶۰ساله سختی و درد کشیدم ، از هیچکدوم تون نمیگذرم همتون خون به دلم کردید همون‌طور که پدر مادر باید از من راضی باشن منم باید راضی باشم ، خدایا از تو هم نمیگذرم .. هیچکدومتون !

احتمالا افتاده روششش

اونم کبودی نداره

شوهر من ۱۰۰ و خرده ای کیلوعه چرا من کبود نمیشم؟

همشم تو سر و کله همدیگه ایم

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز