منم هیچکدوم نیستم اتفاقا خونه بابامم پراز جنگو جدله بین مامان بابام اصا من بخاطر فرارازخونه ازدواج کردم ولی جای بدتری گیر کردم این اصا آدم نیست حالم ازش بهم میخوره وقتی میبینمش استرس تموم بدنمومیگیره میترسم بچمم مث خودم شه شاید پیش یه والد باشه بهترباشه
راهت اینه یمدت اصلا کاری باهاش نداشته باش و فقط بخودت برس،،، خودتو شاد و آروم بگیر
مطمئن باش کم کم اخلاقشم درست میشه
بیشتروقتا علت دعوای زن و شوهرا بخاطر اینه که دوتا بچه افتادن بجون هم و هر کدوم میخوان بگن پیروز میدان منم،،،
این بده،،،!
شما فقط از هم عصبانی هستین، همین
حتما برید مشاوره قهرکن برو خونه بابات بگو تادرست نشی نمیام کوتاه نیومد مهرتو بذاراجرا اصلا هم نترس راه علطی که من ترسو رفتم نرو چندسال دیگه افسردگی میگیری وداغون میشی نترسا همیشه موفقن به خودت ارزش ندی بی ارزشترت میکنن
ولی استاتر عزیز شوهرت اگه فقط اخلاقش بده مدیریت کن من شوهرم کلکسیونی ازبدیه هیچ چیز مثبتی نداره که به اون دلخوش کنم حتی پدرخوبیم نیست من دلم به هیچی خوش نیست واین بده میترسم یه بلایی سرخودم بیارم هنوز سنیم ندارم فک کنم همسنیم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز