راستش زایمان اولم خونه خودم بودم بالای طبقه خونه مادر همسرم.موقع زایمان طبیعیم مادر همسرم و خواهرم کنارم بودن،مادر همسرم مدل زایمان و جیغ و دادمو به دوروبریا گفته بود و هر کی میومد خونمون با خنده و مسخره تعریف میکرد...قلبم خیلی شکست خلاصه مثلاً گوسفند قربانی کردیم برا بچه و مادر همسرم توقع داشت خواهرم بره برا همه چی کمکشون کنه و غذا بزاره برا مهمونا و خواهر منم مجرده اهل این کارا نیست و روحیش یه مدل دیگست و فقط به من و بچم میرسید.مادرمم چون بابام معلوله و بیمار بود نمی‌توانست بیاد پیشم چون ما شهرستان هستیم و مادرم شهر.خلاصه من تو زایمان اولم هر روووز گریه کردم و دلم شکست...الان چیکار کنم برم خونه مامانم یا خونه خودم بمونم.باز اگر خواهرم بیاد خانواده همسرم توقع دارن و هر روز قراره بیان خونم تیکه بندازن.چیکار کنم بنظرتون؟
بروخونه مادرشوهرت
مادرشوهرت بی نهایت بیشعوره من اصلا برا زایمانم نبردم مادرشوهرو عمم بام بود
برو خونه مامانت، اگه از پس خودت بر نمیای خونه خودت
دیگ روش زایمان وجیغ داد تعریف کردن داره خب قطعا هرزنی رفته واسه شوهرش گفت وخندیدن اه چقد دارم حرص میخورم ازمادرشوهرت
برو پیش مامانت. من. خواهرمو یه سونوگرافی بردم پیش همه گفت بچش انقدر دماغ داره کلش اونجوری مدلش فلان. مثل خودش تنبل تکون نمیخورده انقدر مسخرم کرد پیش همه اوناهم همراهیش میکردن. تا چند روز حالم بد بود
برو خونه مامانت راحت استراحت کن....روحیه ت هم خوب میشه
تو زایمان اول تجربه کردی خونه خودتو
خونه مادرت برو ب ابجی اتم بگو بیاد اونا ازت مراقبت کنه چون مادرت دست تنهاس
با اینکه مخالف رفتن خونه مامان بعد زایمانم ولی شما استثنا باید بری خونه مامانت تا حداقل چند روز رو به آرامش بگذرونی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز