2777
2789

۲۵ سالهم 

من تقریبا ۳ ساله ک‌ه با دوست پسرم کات کردم 

از اول هم دختر خیلییی ازدواجی بودم 

حتی الانم ازدواج ارزومه مثلا همیشع هرجای اولین ارزوم اینه ازدواج کنم... 

اما وختی به واقعیت نگاه میکنم حوصله اینکه کسی بیاد تو زندگیمو بخاطرش ورگل برگل کنم

بخاطرش غذا درست کنم و... رو ندارم 

حتی نیاز هم دارما مثلا همین جمعه نیاز دارم با کسی برم تفریح‌

کنارش استراحت کنم 

یا گاهی ک پشت فرمونم میرم سرکار میگم کاش یکیو داشتم منو میرسوند و تا محل کار باهم حرف میزدیم... 

اما یکم بیشتر ک فک‌میکنم میگم برووو بابا کی حوصله داره! 

الان سوالم اینه بنظرتون اگ ی روز ازدواج کنم همه چی اوکی میشع؟ حوصلهشم باهاش میاد؟‌



ازدواج خوب ادمو جوون میکنه

درست زمانی عاقل میشی که برات مهم نیس کی دوست‌داره کی دوست نداره،مهم نیس کی تنهات گزاشته کی همیشه و تو هر شرایطی کنارت بوده، مهم نیست کی در نبودت اذیت میشه کی خوشحال میشه،میفهمی که آدما رنگ عوض میکنن و اونی تو ظاهرن نیستن و اونجاست که دیگه هیچی برات مهم نیست و فقط خودتی که مهمی:)

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



منم مثل خودت بودم بین دوتا احساس متضاد درگیر بودم حتی خیلی وقتها میگفتم من خونه بابا مهمون بیاد حوصله نداشته باشم میرم طبقه بالا و اصلا پایین نمیام و حوصله آدم های که خیلی مهمونی میرن میان ندارم. خدا خواست و با آدمی که دوستش داشتم ازدواج کردم، الان به خیلی چیزا عادت کردم چون می‌دونم یک تغییر بزرگه در زندگی و نمیشه گفت من دوست ندارم فلان کار رو کنم فلان جا برم بهرحال اسمش زندگی مشترکه و اگه نمی‌خواستم نباید ازدواج میکردم. ولی به اون سختی که فکر میکردم نیست، مثلا خانواده همسرم با فامیلاشون رفت آمد زیادی دارن، ولی همسرم به خانوادش گفته قرار نیست هروقت کسی آمد ما هم لزوما باشیم اگه شد می‌آییم اونها هم اصرار نمی‌کنند میگن شما زندگیتون مستقله، یا مثلاً توی ارتباط با دوست و خانواده و ... محدودیت ندارم و خلاصه کلا راضی هستم خداراشکر و البته بگم  که این خیلی به شعور طرف مقابل هم بستگی داره و من خداراشکر راضی هستم. 

از خدا میخوام هروقت ازدواج کردی ی کیس خوب باشعور باشه برات که بهت حس خوب بده. 

منم مثل خودت بودم بین دوتا احساس متضاد درگیر بودم حتی خیلی وقتها میگفتم من خونه بابا مهمون بیاد حوصل ...

دعا و ارزوتون برام خیلی ارزشمنده...

انشالله همیشه خوشبخت و عاقبت بخیر باشین

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز