2777
2789
عنوان

چهل میلیون هزینه سفره حضرت ابوالفضل میشه علامت سوال

| مشاهده متن کامل بحث + 577 بازدید | 70 پست

پیشاپیش قبول باشه سفره حضرت ابوالفضل تقریباً نسبت به بقیه سنگین تره غذاش اغلب عدس پلو کوکو سبزی آش یا شله زرد کنارش حلوا و میوه و اگه وضع مالی خوب باشه آجیل مشکل گشا هیت

حالا که خودت دوست داری و مشکلی از جهت هزینه ها نداری میتونی سفره رو ومثلا ساعت دو بعد از ظهر  بندازی با همون رسم خودش و برای شام نگهشون داریو حالا کبابی چلو گوشتی هرچی دوست داری بدی مردها هم بیان یا میتونی بعد از تموم شدن سفره مهمونا که دارن میرن  غذای مورد نظرتون تو ظرف یکبار مصرف بدی دستشون چون سفره همون چیزای معمولش باشه تا اگه کسی دستش نسبتا خالی بود و نتوانست دراین حد پذیرایی کنه خجالت نکشه و اونم راحت سفرشو بندازه 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



نه اصلا سمت ما اینجور چیزا نیس خدا روشکر. هر سال چن بار نذری داریم. شده نذری واسه ی روستا کامل دادی ...

ای جاااان. سفره‌تون پربرکت

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
دقیقا ! فک کن اون ۴۰ میلیون رو ادمایی ک نیازمند نیستن میخورن

باشه عزیزم! در مصادیق نذر هیچ جا گفته نشده سیرها نخورند! قاطی نکنید امور رو با همدیگه!

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
هر طور خودتون صلاح میدونید عزیزم طرف واسه سگش تولد میگیره صد تومن خرجش میشه بعد حرف نذر که میشه از ن ...

چرا اینجور حرف میزنین، یه بار من گفتم زیاده روی، طرف دقیقا همین مثال سگ ، به من نسبت داد.

من نماز خونم ، سگ نجس میدونم و اصلا بدم میاد حیوون بی چاره رو تو آپارتمان اسیر کنم.

چرا فکر میکنین مثلا من نوعی، میگم برای نذری خساست کنه، نه والله، اگر من خودم گفتم گوشت نده، چون وارد کردن تجمل به اینجور نذرا ، کار بقیه رو هم سخت میکنه.


باشه عزیزم! در مصادیق نذر هیچ جا گفته نشده سیرها نخورند! قاطی نکنید امور رو با همدیگه!

اره عزیزم البته ...

ولی خب مادرشوهرم اینا دوسال پیش نذر داشتن با شوهرم بردیم دادیم کارگرهای پیرمردی ک کنار جاده نشسته بودن وای انقد گریم گرفت براشون با دستای پینه زده حمله میکردن برای غذا ، فکر کن این کجا و اون کسانی ک نیازمند نیستن و میخورن و صدتا هم ایراد میگیرن 😔

فالگیر: موهاش مشکیه دوتا هم چشم داره  دختر: واااااااااای این که همه چیو میدونهههه                                                                                                                    نفهمیدم اینجا که هستم تقدیر منه یا تقصیر من❤ 

اره عزیزم البته ...ولی خب مادرشوهرم اینا دوسال پیش نذر داشتن با شوهرم بردیم دادیم کارگرهای پیرمردی ک ...

قبول باشه

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
قبول باشه

قربانت عزیزم❤️

فالگیر: موهاش مشکیه دوتا هم چشم داره  دختر: واااااااااای این که همه چیو میدونهههه                                                                                                                    نفهمیدم اینجا که هستم تقدیر منه یا تقصیر من❤ 

چرا اینجور حرف میزنین، یه بار من گفتم زیاده روی، طرف دقیقا همین مثال سگ ، به من نسبت داد.من نماز خون ...

عزیزم من روی صحبتم با شما نبود با اونایی بود کلا نذر دادن و نفی میکنن و هر موقع اسم نذر دادن میاد دافعه میگیرن

سیستان من نقطه ی امن فراموش شده...🌙 یک  جمع نکوشیده رسیدند به مقصد/یه قوم دویدند و به مقصد نرسیدند :) شهر من درگیر روز های سختیه شهر من زادگاه رستم دستان مهد زرتشت و کوه اوشیدا شهر تمدن 5هزار ساله شهر علم ،چشم مصنوعی شهر تالاب خشکیده ی هامون شهر تاکستان های فرسوده پر از گندم زار های خشکیده شهر فراموش شده ی من مث ماهی کوچولوی قرمزی که از اب دور افتاده داره تقلا میکنه واسه زندگی کردن واسه تپیدن شهر کوچیک فراموش شده ی من ،شهر کوچیک فراموش شده ی ایران منتظر ابه منتظر زندگیه... #جانفدا
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز