چند شبه تنهام آدم ترسویی نیستم اما از راحله داخل سالن صدا ی پا میومد اول آروم بود بعد بیشتر شد،جماعت نداشتم چک کنم بی خیالش شدم رفتم سرویس واومدم در اتاق خواب باز وبسته میشد پنجره هم نداشت که بگم باد باشه فقط خشکم زد ونگاه میکردم چرا باید اذیت کنند کاری که ازدست برنمیآمد ولی وحشت زده بودم رفتم تو رختخواب وپتو رو روی سرم کشیدم
امشبم تنهام ولی از ذهنم بیرون نمیره مخصوصا در