جریان خیلی سال پیشه
مامان بزرگم دختر بوده بابا بزرگم سن بالا و خانوم اولش فوت کرده بود ۸ تا دختر داشته
خلاصه مامان بزرگمو خیلی اذیت میکنن مامان بزرگم باردار بوده زدن از تو شکمش کلی اذیت شده بچه تو شکمش فوت کرده مامان من تنها دختر مادربزرگمه مامانمو خیلی اذیت کردن بچگی.
الان چیزی که برام جالبه اینه که هیچکدوم زندگی درست حسابی ندارن
یکیشون شوهرش ورشکست شد بعد خودشو کشت بچه هاش همه معتاد
دومی بچه هاش بچه دار نمیشن
سومی باز شوهرش تصادف کرد فوت کرد یدونه پسر داره که پسرش ۳ بار ازدواج کرده الانم باز داره طلاق میده همسرشو
یکیشون کلا بچه هاش خیلی خیلی بدکارن بگیر الی آخر.
نمیدونم تاوانه دارن پس میدن یا چی
وای یکی از خاله هام درسته اونموقع مامانمو اذیت کردن ولی واقعا ناراحتم براش هنوزم یادم میاد کلی گریه میکنم دخترش روز عروسیش تصادف کرد فوت کرد از دخترش هیچ بدی ندیده بودیم فرشته بود