دیشب تا قبل زنک مادرش خوب بودیم
بعد زنگ مادرش بهم ریختم چون من هرهفته بهش زنگ میزنم حالشو میپرسم دو روز پیش زنگ زدم گفتم منو بچه مریضیم میدونه باردارم هستم بعد اصلا زنگ نمیزنه یمن دیشبم زنگ زد به شوهرم حال بچهرو پرسید هیچی از من نپرسید
درحالیکه همیشه حالشو میپرسم میگم بیاد خونمون
بخاطر اینکه دختراش بهم بی احترامی کردن من دفاع کردم از خودم باد داره زنگ نمیزنه
من دیشب به شوهرم گفتم هستین بقیشو بگم