بعد از سه سال عذاب کشیدن
کلی دکتر عوض کردن
هزار بار نا امید شدن
بالاخره خدا صدامو شنید🙂💚
وقتی دیروز دکتر نتایج رو نگاه کرد و بهم تبریک گفت
وقتی اشک شوق تو چشمای مادرمو دیدم
چقدر شرمنده شدم از خودم...
از اینکه میگفتم منو یادش رفته درحالی که یه لحظه هم دستمو ول نکرده بود
اون حواسش بود و من نمیدیدم :)
میدونم تو این تاخیر هم حکمتی بود
اما در هر صورت دمت گرم خدای مهربونم :)
هرچقد من بد بودم تو رفاقتو در حقم تموم کردی
خیلی مخلصتم :)💚