هرچقدر بهم بی احترامی میکردن جوابشونو نمیدادم میومدم ب شوهرم میگفتن رفتارهای زشتشونو شوهرمو گفت بمن نگو ولی من هیچوقت ب خودشون بی احترامی نمیکردم میومدم پیش شوهرم حرص میخوردم حرف میزدم بهشون حرفا دلمو
برعکس اونا پیش شوهرم با من خوبن همیشه سراغمو میگیرن شوهرم میگه ببین اینا چقدر باهات خوبن تو باهاشون الکی بدی الان فلانی زنگ زد حالتو پرسید و....
بعد توو خلوت با من بدرفتاری سرد هستن اخم میکنن تا شوهرم میاد قربون صدقه میرن
من احمقم برعکس جلو شوهرم بدگویی کردم دیگه هردیقه کینه داره باهام لج میکشه دعوا میکنه میگه بدجنسی
کاش بدجنس بودم کاش سیاست داشتم