2777
2789
عنوان

برادرم جوانم چند ماهیه فون کرده(تصادف)

| مشاهده متن کامل بحث + 556 بازدید | 32 پست
نه مطمئن باش هیچ موجودی تو دنیا از مرگ یه نفر خوشحال نمیشه تازه اینکه جوونم باشه ؛ بقول یکی از کاربر ...

نه یکی دیگه هم دارم 

ولی این برادرم رفت منو تنها گذاشت ،با رفتنش جگرمو سوزوند 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



چه تسلایی به عزا دارآدم متاسف میشه

یه هفته مونده به چهلم پدرم بردارشوهرم اومد داد و بیداد راه انداخت خونه من که چرا دیروز نیومدی کمک زنم و خواهرم اش بپزی برای همین آش برات نیوردن منم داغ کردم چشم بستم دهنمو باز گذاشتم دیگه کلا الان شش ماهه قطع رابطه هستیم شکر خدا

عاشق کشورم ایران عزیزم هستم🌹
هه خواهر شوهر من اومد خاکسپاری پدرم رفت گفت فلانی بهم محل نذاشت من تا رسیدم خونه خانواده شوهر ریختن ...

عین مادر شوهر من.اصلا برای مراسم دفن و اینا و ختمش نیومدن.برای هفتم فقط آمدن اونم انقد ب شوهرم گله کردم ک چرا نیومده و فلان شوهرم ب زور اوردشون.بعد رفته بود ب شوهرم گفته بود زنت روشو از من برگردوند ب من محل نداد فک کن تو اون حال و روزم ک داداش جونم مرده بود شوهرم زنگ میزد ک مامانم میگه محل نداده ب من

عین مادر شوهر من.اصلا برای مراسم دفن و اینا و ختمش نیومدن.برای هفتم فقط آمدن اونم انقد ب شوهرم گله ک ...

خدا به دلت صبر بده 

مادرشوهر منم روز سوم تو مسجد ،زنعموی منو کشیده کنار تا دلش خواسته پشت سر من بد گفته 

کدومشون بگم آخه

شوهرم که اصلا براش مهم نیست چند بار هم که به شوهرم گفتم گفت خوب کرده به تو چه هر وقت زنگ به شوهرم می ...

اصلا بهشون کاری نداشته باش استارتر ، هر وقت ناراحتی نماز بخون قران بخون و سر به سر اونام نزار چون فقط خودت رو عصبی میکنی...

سکوت بهترین راه حله وقتی کاری از دستت برنمیاد

وای چقدر احمقن 

من برا فوت بابام 

حتی سلامم نمیتونستم به مهمونا درست بدم کله تکون میدادم 

اخریا فقط لبمو الکی باز،و بسته میکردم برا بدرقه و ...خداحافظی میومدن 

اصلا صدام در نمیومد انقدر حالم بد بود 


به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰

خدا رحمت کنه اموات جمع رو 

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز