بچه ها من از بچگیم فوبیای مرگ مامانمو داشتم درحدی که همیشه دعا میکنم اول من برم بعد اون بعد یه ماه دیگه میخواد بره مکه میگه آره باید خداحافظی کنیم شاید برنگشتیم کلا خیلی حرف مرگ زد و توی این یه سال سه چهارتا مرگ دیدم خیلی میترسم همش دارم از وقتی فهمیدم میخواد بره مکه به این موضوع فکر میکنم حتی الانم بخاطر همین از خواب پریدم حرفاش تو سرمه نکنه چیزیش بشه چیکار کنم من بدون مامانم میمیرم:))