چهار سال که عاشق یه پسریماونم دوسم داشت اوایل خیلی اون منو میخواست من اونو نمیخواستم کات کردیم یعنی مقصر مادرش بود مخالفت کرد نذاشت جدامون کرد کلی به من بد وبیراه گفت کلی به پسرش
بعداین همه مدت بهش زنگ زدم با شماره ناشناس صدامم تا تونستم تغییر داد با اینکه اصلا نگفتم کیم ولی فهمید خودمم
من الان خوبم مشکلی ندارم که بگم بدون اون نمیتونم یا زندگیم نمیچرخه ن دارم زندگیمو میکنم خیلی عادی پی ...
در حدی درگیرشی که زنگ میزنی بهش بعد ادعا میکنی مشکلی نداری؟
اولین قدم واسه حل هر مشکلی پذیرش اون مشکله
تو اول باید بپذیری که کل فکر و ذکرت این ادمه
بعدش باید کم کم مسیرای ذهنی که به اون ختم میشنو ببندی
ما پادشاه را کشتیم، سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم. حالا تنها چیزی که گیرمان آمده، یک پادشاه جدید است که از قبلی بهتر نیست.اینجا سرزمینی ست که برای آزادی جنگیدیم ولی حالا برای نان می جنگیم. نکته عدالت این است :" همه وقتی برابر میشوند که مرده اند" ویکتور هوگو، بینوایان
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!