پدرم یه تیکه زمین داده به مادرم تا وقت پیری محتاج کسی نباشه
امروز فهمیدم مامانم اون زمین رو زده به نام برادرم
برادرم معتاده ولی تک پسره
مامانم گفت مال خودمه ، اختیار شو دارم . گفتم بی خود کردی دادی بهش تا دود کنه
بحث مون بالا گرفت بهش گفتم حلالت نمیکنم چون فرق گذاشتی
مامانم میگه من دادم بهش تا اون ترک کنه و سرمایه زندگیش بشه ولی داداش من بیماره .
منم گفتم اگه زمین گیر شدی من که کاری بهت ندارم
خداییش واسه زمین ناراحت نیستم ، واسه این فرق گذاشتن ها ناراحتم
و این که میدونم اون زمین هم از دست رفت دیگه مثل سرمایه پدرم که دود شد
نمیدونم حق داشتم ناراحت بشم یا نه
مامانم هم خیلی از حرفام ناراحت شد
آخر سر من بهش گفتم بلند میشم گیسا تو میکنم
مامانم هم گفت مگه نمیگی این معتاده و عوض بشو نیس، پس میوفته تو جوب و میمیره باز اموالش میرسه به تو
حرص نخور