بیدارم چون شوهرم شنبه عمل میکنه
پول نداریم
خانواده شوهرم تو یه ساختمونیم
مادرشوهرم هرروز اینجا پیش پسرشه
بهش میگه بچه کوووچولوم
مادرم مریضه نمیتونم بهش سر بزنم
شوهرم میخواست گوشی بخره دیگه نمیتونه
امشب ب شوهرم گفتم چراا عروسی نگرفتید برام بغض گلووومو فشرده بود ب