تو ماشینشون بودم میرفتیم کلاس
گفت اصلیت روستاتون کجاست گفتم بهششش گفتت ایواییی اینقدر از اون روستا بدم میادد
فامیلمم پرسید گفت این فامیلا اینقدر پست میشن
بعد بقران بچش دستش تو نون منه از همیشه هم مهربونم من
چرا اینطوری کرد باهام یجور شدم ی لحظه
خودش پسرش دخترش زدن زیر خنده اینجور بمن توهین کردن