2777
2789
عنوان

مامانا بیاین بگین چیکار کنم دخترم اجازه نمیده ترکش کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 320 بازدید | 27 پست
دکتر هلاکویی یه مشاورنماس که جز چرت و پرت چیزی نمیگهبچتو وابسته تربیت کردی به مرور سعی کن ترک کنیاگه ...


دقیقا این روش رو یه مشاور بهم گفت. هفته اول دو مرتبه ده دقیقه. هفته دوم دومرتبه ۲۰ دقیقه هفته سوم ۳۰ دقیقه و....

  کوچک ترید !    از آن که مرا  زیر و رو کنید !   حتی اگر هرآنچه که دارید، رو کنید!   کوچک ترید از آن که بدانید، من کی ام،  از "کوه ها" نام مرا پرس و جو کنید! .                                                   ای بادهای سرد و مخالف،" منم درخت "! باید که ریشه های مرا جستجو کنید !      ای بادهای سرد و مخالف؛  من ایستاده ام!!   این سینه ام ! که خنجرتان را فرو کنید.! بر من مباد ، تیغ شما زخمی ام کند؛    شاید به خواب ، مرگ مرا آرزو کنید.......
یعنی چی؟ دقیقا

یعنی وابستگی خیلی زیاد و بیمار گونه به اطرافیانش

فردا روز تو رابطه احساسیش هم به مشکل میخوره و سریع وابسته میشه

البته این نظر منه هاا دقیق نمیدونم 

با روانشناس صحبت کن

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



مامانم یه سالی معلم کلاس دوم بود، ما هم اونموقع کوچیک بودیم. (ی بچه ای کل کلاس اول همراه مادر تو کلاس نشست تو مدرسه غیر انتفاعی) دوم اومد دولتی ، فقط در صورتی اجازه میداد مادر بیرون بشینه که در کلاس باز باشه اون مادر رو ببینه.

مامانم کم کم باهاش دوست شد مامانش آوردش خونمون با خواهر کوچیکم بازی کرد ازونموقع به بعد رضایت داد که مامانش بره خونشون .البته این پروسه چهارماهی طول کشید .

باید اعتماد بچه تو به معلم یا مربی ش جلب کنی همین 

منم دخترم اینجوری بود

هر دفعه بیرون میرفتم  ،مرتب  پنج دقیقه پنج دقیقه  اضافه میکزدم



اینطوری گاهی ،یک ساعت بیرون بودم

و اگر امکانش هست یه گوشی دیگه داخل خونه بزار ،باهاش یه ربع به یه ربع تماس بگیر

گاهی  تماس تصویری تا اطمینان پیدا کنه شما حالتون خوبه

من خیلی وقتا ،الکی بیرون میرفتم تا ترسش بریزه ولی با گوشی باهاش صحبت میکردم  کم کم به نبودم  عادت  کرد

آها گفتی پیش دبستانی می‌ره سال دیگهدختر منم همینه یکم کمترسخت نگیرتا سال دیگه که بره پیش بزرگتر میشه ...


هستم همه جا باهاش و رهاش میکنم تو محیط اونم میره ...  فقط میگه باید حضور داشته باشی اگرم رفتی باید زود برگردی. موندم سال دیگه رفت پیش اونو چیکار کنم

  کوچک ترید !    از آن که مرا  زیر و رو کنید !   حتی اگر هرآنچه که دارید، رو کنید!   کوچک ترید از آن که بدانید، من کی ام،  از "کوه ها" نام مرا پرس و جو کنید! .                                                   ای بادهای سرد و مخالف،" منم درخت "! باید که ریشه های مرا جستجو کنید !      ای بادهای سرد و مخالف؛  من ایستاده ام!!   این سینه ام ! که خنجرتان را فرو کنید.! بر من مباد ، تیغ شما زخمی ام کند؛    شاید به خواب ، مرگ مرا آرزو کنید.......
منم دخترم اینجوری بودهر دفعه بیرون میرفتم ،مرتب پنج دقیقه پنج دقیقه اضافه میکزدماینطوری گاهی ،یک ...


دنبالت گریه نمیکرد که منم ببر؟؟؟چکار میکردی

  کوچک ترید !    از آن که مرا  زیر و رو کنید !   حتی اگر هرآنچه که دارید، رو کنید!   کوچک ترید از آن که بدانید، من کی ام،  از "کوه ها" نام مرا پرس و جو کنید! .                                                   ای بادهای سرد و مخالف،" منم درخت "! باید که ریشه های مرا جستجو کنید !      ای بادهای سرد و مخالف؛  من ایستاده ام!!   این سینه ام ! که خنجرتان را فرو کنید.! بر من مباد ، تیغ شما زخمی ام کند؛    شاید به خواب ، مرگ مرا آرزو کنید.......
یعنی وابستگی خیلی زیاد و بیمار گونه به اطرافیانشفردا روز تو رابطه احساسیش هم به مشکل میخوره و سریع و ...


خیلی شدید نیست که بچسبه بهم. تو هرر محیط میره برای خودش بازی و سر کاس و... فقط میگه تو هم باش و نرو اگر بری ممکنه یاددت بره بیای دنبالم

  کوچک ترید !    از آن که مرا  زیر و رو کنید !   حتی اگر هرآنچه که دارید، رو کنید!   کوچک ترید از آن که بدانید، من کی ام،  از "کوه ها" نام مرا پرس و جو کنید! .                                                   ای بادهای سرد و مخالف،" منم درخت "! باید که ریشه های مرا جستجو کنید !      ای بادهای سرد و مخالف؛  من ایستاده ام!!   این سینه ام ! که خنجرتان را فرو کنید.! بر من مباد ، تیغ شما زخمی ام کند؛    شاید به خواب ، مرگ مرا آرزو کنید.......
آخه میگین تا سوپری اجازه میدهمن میگفتم میرم سوپری خوراکی مورد علاقت رو بخرم ولی هر دفعه بیشتر طول ...


بله وقتایی که خانه بازی هست اجازه میده چون اونجا مشغوله بازیه.  اما تو خونه که خبری از  بچه ها و اون شلوغبازیا نیست ، نه....؟ میگه بزار متم بیام اینجا حوصلم سر نره

  کوچک ترید !    از آن که مرا  زیر و رو کنید !   حتی اگر هرآنچه که دارید، رو کنید!   کوچک ترید از آن که بدانید، من کی ام،  از "کوه ها" نام مرا پرس و جو کنید! .                                                   ای بادهای سرد و مخالف،" منم درخت "! باید که ریشه های مرا جستجو کنید !      ای بادهای سرد و مخالف؛  من ایستاده ام!!   این سینه ام ! که خنجرتان را فرو کنید.! بر من مباد ، تیغ شما زخمی ام کند؛    شاید به خواب ، مرگ مرا آرزو کنید.......
بله وقتایی که خانه بازی هست اجازه میده چون اونجا مشغوله بازیه. اما تو خونه که خبری از بچه ها و اون ...

کارتون مورد علاقش ،بازی فکر ،خمیر بازی  از این چیزا که سرش رو گرم میکنه  بزارین بازی کنه  و برید بیرون 

دکتر هلاکویی یه مشاورنماس که جز چرت و پرت چیزی نمیگهبچتو وابسته تربیت کردی به مرور سعی کن ترک کنیاگه ...


ترس اجتماعی نداره و با همه خیلی خوب ارتباط برقرار میکنه. و همصحبت میشه براحتی. 

  کوچک ترید !    از آن که مرا  زیر و رو کنید !   حتی اگر هرآنچه که دارید، رو کنید!   کوچک ترید از آن که بدانید، من کی ام،  از "کوه ها" نام مرا پرس و جو کنید! .                                                   ای بادهای سرد و مخالف،" منم درخت "! باید که ریشه های مرا جستجو کنید !      ای بادهای سرد و مخالف؛  من ایستاده ام!!   این سینه ام ! که خنجرتان را فرو کنید.! بر من مباد ، تیغ شما زخمی ام کند؛    شاید به خواب ، مرگ مرا آرزو کنید.......

پسرم‌چهار سالش هست از پارسال تایم‌ چهار ساعته مهد میبرم 

دو ماه کامل زمان برد بهم اطمینان کنه

اوایل توی ‌خود مهد پشت در کلاسش مینشستم بعد از دو هفته رفتم تو یکی از اتاق‌های مهد جلو چشمش نباشم ولی میدونست اونجام بهش  گفته بودم بچه‌های دیگه منو‌ ببینن برای مامانشون گریه میکنن پس نباید منو ببینن 

کم کم رفتم بیرون از محیط مهدشون ولی میومد منو میدید هستم یا نه

بعدم بهش گفتم میرم فلان وسیله رو بخرم وقتی میومدم خودمو فقط بهش نشون میدادم خیالش جمع بشه

منتظر موندم دوست پیدا کنه و عادت کنه به محیط چند باری هم براش کادو خریدم دادم به مربی مهدش یا گذاشتم تو اتاقش گفتم فرشته مهربون برات آورده چون پسر خوبی بودی مهد رفتی

و توی این مدت زمان دائما از هر فرصتی استفاده میکردم در مورد مهد و دوستاش و مربی‌هاش باهاش صحبت میکردم زیاااااااد صحبت کردم خیلی زیاد 

به زبان ساده‌اس ولی صبوری میخواد  

پسرم‌چهار سالش هست از پارسال تایم‌ چهار ساعته مهد میبرم دو ماه کامل زمان برد بهم اطمینان کنهاوایل تو ...


تو ذهنش پیش خودش فکر میکنه اگر بری ممکنه یادت بره برگردی و بیای دنبالم...

  کوچک ترید !    از آن که مرا  زیر و رو کنید !   حتی اگر هرآنچه که دارید، رو کنید!   کوچک ترید از آن که بدانید، من کی ام،  از "کوه ها" نام مرا پرس و جو کنید! .                                                   ای بادهای سرد و مخالف،" منم درخت "! باید که ریشه های مرا جستجو کنید !      ای بادهای سرد و مخالف؛  من ایستاده ام!!   این سینه ام ! که خنجرتان را فرو کنید.! بر من مباد ، تیغ شما زخمی ام کند؛    شاید به خواب ، مرگ مرا آرزو کنید.......
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز