چوم تایم امتحانات دانشگاه میشه برگشتنش
بعد من ترم اولیم خیلی حالم بده خیلی اساس درسا رو دارم
تا الان وقت نشده بخونم
بعد اون موقع که مامانم بیاد تایم شروع امتحانا میشه و بعدش کلی مهمون و .....
و هم اینکه منم باید کمک اینا کنم در حالی که وقتشو ندارم اون موقع
هم اینکه من خوابگاهیم
اگه مامانم بره دیگه نمیام خونه چون بیشتر برای مامانم دلم تنگ میشه
کلا حالم گرفته میشه
اصلا ی دفعه ای شده رفتنش خالم اینا داشتن می رفتن یهو امشب جور شده گویا
مامانمم تا حالا نرفته کربلا از این لحاظ هم میگم شاید قسمتش اینبار بوده
اما دوست ندارم بره الکی تو زبون بهش گفتم برو حتما و ...
چیکار کنم🤕🤕😞