نه شوهر‌نصیبمون میشه نه حق و حقوقمون
همون ماهایی که مظلوم بودیم و نمیتونسیم حقمونو بگیریم یا از خجالت اب میشیم یه پسر بخواد بیاد جلو الان کوچیکتر من ازدواج‌کردن چه ازدواجهایی هم من چون روشو ندارم باید منتظر خواستگار بمونم
بدجوریه این نوع تربیت ادم به چیزهایی که میخواد نمیرسه حسرتی میشه
بریم با نامحرم رل بزنیم میشم گل دار از سادگی در میایم لابد😂
آخه اعتماد هم نمیشه کرد
که هر پسری پیشنهاد داد عزت نفس و غرور رو خرد کنی باهاش خیابونا و کافه ها رو بگردی
منم اینطوری هستم وخیلی جاها حقمو خوردن و بهم ظلم مردن و تو ازدواجم همینطور،شما سعی کن خودتو تغییر بدی ،با اعتماد به نفس باش ،کتاب بخون مشاوره برو بهت کمک میکنن منم خیلی دارم رو خودم کار میکنم
من
بخدا با طرفم آنست بودم عین کف دست
خودش میگفت تورو مثل کف دستم بلدم
ببین ن پول گرفتم ن دلم میومد ک هر روز هروز برام خرج کنه
بخدا انقدر دلسوزش بودم
اخرش دستمزدمو داد طرف زن باز از اب دراومد
دوستم گفتااا گفت نگار این از تو رابطه نمیخواد فکر نکن پسر خوبیه جای دیگ تامین میشه من گفتم ن تو بدبینی
خدا بکشتش ک منو نابود کرد
من سادع و صاف
بخدا باورت نمیشه چقدر ب این متعهد بودم چقدر احمقانه زود حرفاشو باور میکردم
سریع خرش میشدم قلبم هزار تیکه شد
دیگ ساده نیستم دیگ ب هیچ کسی اعتماد نمیکنم ب خودم قول دادم
