از سرکار رفتم سوار اتوبوس شدم پیش پنجره کسی نشسته بود رسیدیم به یه جایی خواست پیاده بشه خودمم جمع کردم کشیدم کنار که بتونه رد شه
یهو داد زد نمیبینی باید پاشی منم پاشدم هیچی نگفتم و رفت
خندیدم تو دلم بهش بمن که چیزی نشد غیر اینکه بقیه تو دلشون گفتن چقد وحشیه یارو
و منم به اعصاب و شعور صفرش گلبم گرفت😁
بچها بیشور نباشید