2777
2789
عنوان

چجوری خودمو از این شرایط نجات بدم

221 بازدید | 10 پست

بچه ها با مادرشوهرم تو یه حیاطیم بعد سن بالا هم هست ولی نمی‌دونم چه جوریه با دخترای خودش خوبه با عروس فقط مشکل داره هر چی خصلت بد و ذات بد رو این آدم داره درست هم نمیشه با محبت با حرف هیچ جوره یعنی شوهرم من با من ازدواج کرده ولی انگار نکرده شوهر اونه فقط کنار من می‌خوابه و پخت و پز و خونه داری کنم براش نقش چیز دیگه ای ندارم شوهرم از مادرش بدتر ذات خرابی داره که هیچ کس نداره آنقدر گریه و اشک منو دراوردن تا الان و ناراحتم کردن که حد نداره اصلا چشم دیدن محبت زن و شوهر رو نداره مادرشوهرم مثلا عروسش به پسرش برسه دراصل باید ذوق کنه بدتر دق میخواد بکنه هر سری مهمون که میاد برای مادرشوهرم من جلو جلو باید برم تا شوهرم بیاد اگه نرم شوهرم لج و قهر و بدرفتاری تا ماه ها تو خونه برای اینکه این اتفاق نیوفته میرم مجبوری بعد مادرشوهرم کلا چشم دیدن منو نداره بعد هر سری تو جمع این حرف رو تکرار کرده که اره به فاطمه گفتم یعنی من پسر بخواد طلاق بده مهریه هم میده دخترم یا میسازه یا بدون مهریه می‌ره چند دفعه هست میگه من هاج و واج تو جمع موندم همه نگاه ها به من بود یا من به تیکه میوه تو بشقابم بود نمی‌خورم به شوهرم گفتم بیا تو بخور سریع مادرشوهرم برگشت گفت نمی‌خواد بدی من دارم تو بشقابم میدم بهش حالا هنوز میوه رو نخورده بودا بعد تو جمع زن باید کنار شوهرش بشینه این جلو جلو می ره میشینه کنار شوهرم من باید برم بشینم تک و تنها یعنی واقعا خسته شدم از کاراش ته دلم همش فکر جداییه چون مشاوره هم درست نمیشن

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

بگو وقتی عرضه نداشتی همون روز اول میگفتی تا آخر عمرت میخوای با مادرت زندگی کنی منم تکلیف زندگیمو می‌ ...

روز اول گفت منم پیش خودم فکر نمی‌کردم آنقدر عذابم بدن خودشون رو خوب نشون میدادن تا اومدم زیر یه سقف دیدم اوه اوه چه آدمایی هستن 

کاش جمله ها رو درست می نوشتی ما هم بفهمیم😑

دوست عزیز، به اندازه آدمای دنیا نگرش متفاوت وجود داره، اگر مخالفی نظرتو برای خودت نگه دار، ریپلای نزن، ممنون که احترام میذاری و درک میکنی.
روز اول گفت منم پیش خودم فکر نمی‌کردم آنقدر عذابم بدن خودشون رو خوب نشون میدادن تا اومدم زیر یه سقف ...

هیچ وقت مادر شوهر عروس به چشم دخترش نگاه نمیکنه اینها همش کشکه که میگن 

محلشون نزار اصلا حرف نزن باهاشون تنها کاری که میتونی بکنی که به آرامش برسی 

روز اول گفت منم پیش خودم فکر نمی‌کردم آنقدر عذابم بدن خودشون رو خوب نشون میدادن تا اومدم زیر یه سقف ...

تو اون لحظه بگو نه باید از میوه بشقاب من بخوره اول من گفتم بیا میوه ،یه جورایی همون بازی هر کی زودتر گفت اول 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز