2777
2789
عنوان

مادرم

26 بازدید | 3 پست

سلام خانمها ما کلا دو تا بچه ایم برادرم معلوله من به خاطر کار شوهرم مجبور به مهاجرت شدم کلا با شهرمون ۶ ساعت فاصله داره مادرم زیاد خونمون نمیاد چ‌ون پدرم رانندگی بیرون شهر نمیتونه با اتوبوس هم بخوان بیان برادرم معلوله میگه سختمونه پدرشوهرم هر چند وقت یه بار اینا رو میاره مادرشوهرم همراشون میاد اون سری مادرم صاف بهم گفت اصلا دوست ندارم خونتون بیام چون مادرشوهرت هست من یه کم ناراحت شدم ما ماهی یه بار میریم این سری چون شوهرم مشهد میخواد بره دخترم کلاس اوله معلم اجازه نداد من گفتم پدر شوهرم اینا آخر هفته میان دنبالم ولی از حرصی که رو حرفشداشتم گفتم شوهرم اصرار میکنه وگرنه دوست ندارم بیام شهرستان

باور کنین اینجا میاد بهترین رفتار رو باهاش دارم ولی باز میخواد یه ایرادی بگیره کا پدرشوهرت اینو گفت مادرشوهرت اینو گفت اعصاب منو بهم میریزه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مادرم منم دقیقا همینه میگه وقتی مادرشوهرت اینا خونتونن به ما نگو بیایم نمیدونم چرا اینطوری میکنه مدا ...

منم الان موقع رفتنم شد بحث بچه اینجوری شد حرصم گرفت بهش گفتم تو اینجوری گفتی گفتم اشکالی ندارخ سر قبرم بیا دیگه هم نمیخواد خونمون بیایید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

کنکوری هااا

ani8203 | 23 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز