خیلی شرایط سخته
دوستی و آشنایی ها شده مثل دوران نامزدی از آشنا شدن و بیرون رفتن میترسم
سنتی هم بدون آشنایی خانوادم قبول نمیکنه بیان بعد آشنا بشیم
جریان خواستگارمو تو پست های قبلیم گفتم
که از ۷ سال پیش بهم علاقه داشت و خانوادش میدونن
و کلا شرایط خانوادمم میدونه از معلولیت خواهر دوقلوم گرفته تا طلاق پدر مادرم
اخلاق و رفتارش خیلی خوبه همیشه حواسش به خواهرمم هست
دست و دلباز
ظاهری به دلم میشینه
تو این مدت با این که قهر و آشتی داشتیم ولی اخلاق بد ازش ندیدم
مشکل من یکی اینه که بیرون که میرم ارتباط فیزیکی رو نمبتونم تحمل کنم حس بدی میگیرم
خواستگاری رو هم خانواده من قبول نمیکنن میگن حرف بزنین تا عید
یکی هم با این که وضع مالیش خوبه ولی شغلش آزاد (شرکت خصوصی) دوست داشتم یه شغل مطمعن تر داشت
شاید من خیلی حساسم
تجربه اولمم هست راهنماییم کنین