شوهرم خیلی آشغاله حالمو ب هم زد از خودش دیشب شب تا دیر وقت سرکار بود بد گفت میخام برم بار بیارم ساعت ۱۱شب اگه میرفت یکی دو ساعت دیگه هم نمیومد منم گفتم منم میام تنهایی میترسم خلاصه از اینجا ک خیلی بد رانندگی کرد دل و رودم ب هم خورد هی گفتم اروم خیلی عصبی بود رفتیم ی ماشین سرراه بود از قصد خیلی کوچولو زد ب سپرش گفت برو جلو یارو هم گفت دارم بار میزنم نمیرم راه رو بند اورده بود زنه هم ک بااون مرده بود وایساد هی ب شوهرم فوش دادن من ب زنه گفتم درست صحبت کن اسگل بد گفت ب من خفه شو اشغال شوهرم ب زنه گفت آشغال با کی رفت گرفت شوهرشو زد زنه هم از پشت افتاده بود رو شوهرم با مشت و لگد شوهرمو میزد منم ی کارگر افغانیه دوتا دستامو سف گرفته بود نمیذاشت برم جلو یهو شوهرم دید حمله کرد سمت من منو کرد تو ماشین اونا فرار کردن شوهرم رفت جلو تر جلوشونو گرفت تا جایی ک جا داشت مرد رو کتک زد بدم انقدر سر من داد زد با سرعت تا خونه اومد صدبار میخاست منو بکنه زیرماشین