ازدواج بر خلاف نظر خانواده

من گوش ندادم و پشیمون نشدم ، هر خانواده ای هم مناسب نیست حتما چون حرفی میزنن دلیل نمیشه منطقی باشه 

آدم که دل پدرمادرش بشکنه خدا همین بلا سرش میاره همه جا اومده بی اخترامی به پدر مادر نباید بهش میرفتم 

بچه ام ناخواسته شد سقط هم نشد دیگه بخاطر اون مجبورم 

بگم بهم چی گذشته و میگذره خون گریه میکنی

بحث گوش ندادن دادن نیست بحث حرف منطقیه خانواده سما منطقی حرف زدن پس 

عزیزم کاری به کجایی بودن نداره من تمام موهای سرم سفید شده اطرافیانم خیلی هاشون تو دادگاه خونواده و مرکز مشاوره کار میکنن 

ماها وقتی جوون بودیم  فکر میکردیم غریبه میوه نوبره و قوم اَخی 

و کلی با غریبه وصلت کردیم شاید بالای ۲۰ تا وصلت کردیم 

فقط آدمای بی عرضه راضی بودن چون تو قوم بهتر از اینها گیرشون نمیومد

 ولی افرادی  خوب بودن و خانواده خوب داشتن همه پشیمون شدن 

میل شماست و زندگی شما ولی حداقل موقع ازدواج به خانواده دختر و بخصوصصص مادر بسیار توجه کن دنبال با اصالت و چشم و. دل سیر بگرد. در پناه حق

بله اگه طرفت خوب باشه فامیل بهتر هرچی باشه دل میسوزونه به شرطی که انتخاب درس کنی

چرا قوم خیلی مهم خیلی ذاتش مهم بعضی قوم ها هستن بدجنس و دخالتی ربطی هم نداره الان تو کدوم زمانه هستیم

با غریبه باید بسوزی و بسازی چون نمیتونی بگی طلاق آخه تا تَقی به توقی میخوره میگن خودت کردی 

باید بسوزی و به ظاهر بخندی و بگی راضی ام تا شماطتت نکنن

بله خیلی با منطق باهاش حرف زدیم سنش کم بود پاشو کرد توی کفش گوش نداد... مادرمم گفت بزار بره سرش به سنگ بخوره برگرده... دقیقا هم همونطور شد منطق نداشت. 

پس پسر خوب اگر مادرت میگه خودی دل به دلش بده من خودم از کسایی هستم که شوهرم انتخاب کرد و خانوادش گفتن نه برو دختر خالتو بگیر الان زندگیم جهنمه با این که با عشق ازدواج کردیم  بیس بار تا پای طلاق رفتم نه حال خودم خوبه نه حال همسرم از ی ماه بیس و پنج روزشو قهریم 

همشم به خاطر اذیت ها و حرفای مادرشوهرمه اما پسر عمم میخواس ی دخاری رو بگیره عمم گفت نه برو دختر داییتو بگیر با این که پسر عمم عاشق اون دختر بود براشم میمرد از دختر داییش هم خوشش نمیومد رفت گرفتش در حدی بود که تا مدت ها عکس پروفایل پسر عمم سیه بود الان بیا برو ببین چقد عاشق و معشوقن چون عمم که میشد مادرشوهر به جا سنگ انداختن همش سعی کرد این دو تا محبت بگیرن نسبت به هم 

تک تک این چیزایی که میگی رو با چشای خودم دیدم

من کلام اخرمو بهتون میگم تو این زمینه ، اگر خانوادتون حرف منطقی میزنن قبولش کنین اگر نمیزنن قبولش نکنین پدر مادر خواهر برادر احترامشون خیلی زیاد واجبه اما مقدس نیستن من اگر ب حرف خانوادم گوش میدادم الان ی مطلقه بودم و با کلی افسردگی ارتباطم الان خیلی کم شده ولی الحمدالله خوشبحتم و حالم با همسرم خوبه در مورد فامیل هم اصلا بنظر من وارد ارتباط ازدواجی نشید چون چه منطقی باشه چ غیر متطقی باز انتهاش به پشیمونی میرسه و اینم بدونین ک اگر خانواده غیر منطقی دارید شده پنج سال ده سال پونزده سال بیست سال صبوری کنید تا یک انتخاب درست رو درمورد همسرتون داشته باشید .آرزو میکنم همانطور ک مد نظرتونه پیش بره براتون در پناه حق باشید