سلام بچه ها
ممنون که اومدین
۱۴سالم بود که خواهرم با یه پسری که۱۵سال از خودش بزرگتر بود و قاچاقچی و معتاد و بی سواد از خونه فرار کرد
.منو مادرم شبونه رفتیم شهرستان مادرم رفت خونه پسره با آبجیم صحبت کرد گفت برگرد با اون شرایط، گفت اگه برنگردی دیگه واقعا مادر نداری اما خواهرم رفت توی اتاقش قایم شد ،و نیومد
ازون به بعدم مادرم باهاش قهر کرد تا دوسال پیش،هرچقدر توی این مدت خواهرم گفت غلط کردم و ... مادرم آشتی نکرد حتی برای بدنیا اومدن بچه هاشم آشتی نکرد
اینم بگم که وقتی ۸سالم بود پدرمادرم ازهم جداشدن
خلاصه بابام مجبور شد بره عقدشونکنه ولی ما نه عروسی رفتیم نه چیزی من که کوچک بودممادر اجازه نداد
با این حال گذشت و من جای مادرم رفتم برای بدنیا اومدن خواهر زادم چقدر اونجا کار کردم خودتون میدونین زائو داری چقدر زحمت داره با اون سن کمم
حالا اینارو کاری ندارم وظیفم بوده،وخلاصه من۷سال پیش ازدواجگردم مادرم برای من وام ازدواج ده ملیونی گرفت که قسطش رو بده من هم با همون مقدار جهازم رو خریدم نمیدونم شاید دوتومن همگذاشته بوده باشه روش
ولی همینقدر بیشتر نبود دیگه،حالا با اینکه دوسال گذشته از آشتی خواهر و مادرم ،مامانم هنوزم که هنوزه خیلی دیر به دیر به خواهرم زنگ میزنه و سرد حرف میزنه
خواهرم ازین موضوع ناراحته پریروز با استرس و من من بهمگفت که من عاشقتم و یه وقت فکر بدی نکنی و...ولی اگه میخوای من مامانو ببخشم هرچقدر که برای تو هزینه کرده برای من هم باید بکنه.بعد گفت من قبولت دارم بشین حساب کن چقدر خرج کرده و به مامان بگو امضا کنه بعدا به من برسه منم گفتم به مامان نگو ناراحت میشه من خودم نوکرتم هستم ....اما وقتی بهش گفتم حلقه رو خودم صندوق خونگی برنده شده بودم یا پول تالار از کادوها بوده وگوشواره ای که مادرم سر عقد بهم داد رو از پول توو جیبیام خریدم گفت پول توو جیبی رو کی بهت داده؟منظورش این بود که اگه پول توو جیبیتو مامان داده پس اون کادوی سر عقد که از پس انداز این پول بوده هم باید حساب کنی،خیلی دلم درد اومد،پدرم دو هفته بعد ازدواج خواهرم فوت کردبعد فوت بابام خرج مدرسه و پول توجیبی و دانشگاهم رو عموم داد اگر مادرم داده بود همین گوشواره رم ازدهنممیکشید بیرون.
خلاصه من بهش گفتم اصلا قبل اینکه تو بگی من خودم توی ذهنم بوده که اون النگوی ضخیممامان بعد هزار سال مال تو باشه.الانم چشم ولی بدون کلا یه جهاز خریده بعلاوه ی یه کت و شلوار.
بعد شب شد همش یاد اون حرفش میفتادمکه میگفت خب پول تو جیبی که باهاش گوشواره خریدی رو کی بهت داده بوده
حیلی ناراحت شدم همش حس میکردم اینجوری که خواهرم بهمگفته نیست و قضیه خیلی ریز تراز این حرفا در نظررفته،همینم شد قشنگ.بهم صبحش پیام داد آبجی ببخشید ولی تو مطمئنی که خودت فلان چیزارو خریدی؟مگه پول توجیبی تو چقدر بوده که تونستی و.... بعدمپشت تلفن گفت خب مامان واسه شوهرت خرید عروسی نکرد؟عطر و ادکلن؟ساعت؟
من خیلی ناراحت شدم،خب زمان ازدواج خواهرم بابام زنده بوده و نتونسته براش بخره زمان من مادرم، منم خرید عروسی نداشتمنه عطر و ادکلن خریدیم نه ساعت نه لباس فقط یه کت شلوار یه حلقه.ازین ناراحت شدم که میگفت اینو نخریدین؟اونو نخریدین؟پیش خودمگفتم همهههه چیزو داره میپرسه خب یعنی چی دیگه مگه این ریزه پیزه ها چقدر میشه که نمیتونی ببینی،بازگفتمنه خواهر اصلا نخریدیم و....بعد زنگ زدم دفتر مرجع و خلاصه سرتونو درد نیارم اونا گفتن اصلا حقی وجود نداره و شما نمیتونی در زنده بودن مادرتون چیزی از اموال مادر رو تصمیم بگیری اگر امضامکنی امضات اصلا قانونی نیست چون مادرت زندست.یه موضوع دیگم اینه که زمان فوت پدرم ما ارثی که بهمون رسید نفری ۲ملیون بود خواهرم ۲ملیونو گرفت همون زمان هم وام ازدواج فکر کنم ۳ملیون یا۵ملیون بود،من گه مجرد بودم ارثمو دادم به مادرم .مامانمم زد به پول پیش خونه.در ازاش مادرم بعد ۵سال ده ملیون وام ازدواج بهم داد.این موضوعو به خواهرمگفتم اول که اصلا قبول نمیکرد و کلی دعوا کرد بعد اینکه قبول کرد میگه باشه هردوشو به دلار یا طلا تبدیل میکنیم ببینیم چقدر فرقشه هرچقدر فرقش بود تو باید بعد فوت مامان به من بدی
منم قبول نکردم و شروع کرد گفت من فکر میکردم تو خداشناسی و...بهش میگم خواهر من برو هرجا که خودت قبول داری بپرس از وکیل از فقیه شرعی، میگه وکیل خر کیه تو وجدانو در نظر بگیر.من از مامان بابت اون سالهایی که باهام قهر بود و واسممادری نکرد نمیگذرم در ازاش هرچقدر واسه تو خرج کرده به منم بده که من ازش راضی بشم.همش میگه این حق منه آخرشم بهمگفت تو مال حروم خوری باورم نمیشه.بعد شروع گرده به مادرم پیام دادن که چه اشکالی داره آدما توی زنده بودنشون ارثشونو بگیرن.منم ارثمو میخوام و فلان قدر دلار باید هر زمان بعد فوتت به قیمت روز به من بدی.من که۳۳سالمه وصیت نامه دارمتوهم بنویس توی وصیت نامت که انقدر مال من بیشتر باشه.مادرمم انقدر حالش بد بود به خواهرم پیام دادم خاک برسرت اگر مامان یه چیزیش بشه وای به حالت فقط وای به حالت و اون برای من کلی فحش نوشته بود و گفت حالا ببین من با تو چیکار کنم،اصلا باورمنمیشه آدمی که هر روز باهم چند ساعت حرف میزدیم اینجوری بشه وای اصلا باورمنمیشه انقدر ناراحتم که حد نداره😔