نه تنها نبودم خواهر و برادرمم بودن ولی پدرومادرم رفته بودن بوشهر خاکسپاری ی فامیلامون ....
ی ربع ساعتی تو خونه بودن ، اروم قدم میزدن و بعدهم رفتن ولی من از ترسم تا دوساعت تکون نمیخوردم ...اخرم با گریه شدید و جیغ داداش و خواهرم بیدارشدن و دیدیم دوچرخه هامون ، موتور بابام و وسایل تو دکور و اینه شمعدان را برده بودن
سالها دویدم ولی به مقصد نرسیدم ..... برای همه منتظرها و من دعاکنید ....
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
و گاهی سکوت تو را نابود میکند😞 گفتند اشک بریز....خالی میشوی،خالی نشدم که هیچ...پر شدم از بی کسی که چرا کسی اشک هایم را پاک نمیکند...🙂 خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است 🙂 هستی ام را به آتش 🔥 کشیدی...سوختم من ندیدی ندیدی:)
و جالب اینکه با اینکه تمام سیاه بود من خشم و عصبانیت رو تو چهره ش میدیم
تا عمر دارم یادم نمیره و اینکه هیچ وقت نفهمیدم چرا انقدر از من عصبانی بود و چرا انقدر منو زد
خرّم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش پرو بالی بزنم ❤ ❤ الهی شکرگزار این زندگی هستم که به من بخشیدی؛ به خاطر همه چیزش:تو را شکر بابت آدمهایی که معلم من بودهاند.❤تو را شکر بابت درسهایی که زندگی به من ارزانی داشتهاند.❤تو را شکر برای عشقی که میگیرم، میبخشم و میپراکنم. ❤ ( تایپ کردم گلبهارجون بعد دیدم "ر" جا افتاده)😮
کاش جن بودن ، چشمامو دوبار باز و بسته میکردم و بسم الله میگفتم میرفتن ولی دزد بودن ....من از اونسال تاحالا پانیک شدم ، گاهی حس میکنم دارم میمیرم ، حتی گاهی لکنت زبان میگیرم ...خدا ازشون نگذره ...
سالها دویدم ولی به مقصد نرسیدم ..... برای همه منتظرها و من دعاکنید ....