بخداا امروز چشام کاسه خوون بود
شوهرم سنگ کلیه داشت دارو عطاری خورد ی مدت درد نداشت گفتیم حتما دفع شده
ک دیروز درد زیاد داشت سونو داد گفتن تو حالبش گیر کرده لوله حالبش تنگه عمل میشه
دیروز صبح حقوق ۱۰ روز کارشو واریز کردن نقاشی ساختمونه خوشحال بودیم گفتیم میریم ی گوشی میخریم
گوشی ساده داره تا که درداش شروع شد
بخداا ناشکری نمیکنم اما چراا ما چرا مایی که نداریم
بخداا ۵ ماهه داریم پول جمع میکنیم ی گوشی و یسری لباس و اینا بخریم هیچکدوممون لباس درست حسابی هم نداریم
حالا خوبه کرایه خونه نمیدیم و بچه نداریم.
بخداا من خیلی سازگار بودم چون واقعا میدونم شوهرم زحمت میکشه اما کفاف زندگی نمیده
امروز مادرشوهرم خیلی بد باهام برخورد کرد نمیگه این دخترم نارحته الان من ده برابر اون نارحت این وصعیتم
من بدبخت با خانواده شوهرمم تو ی ساختمونم
حالا خوبی دارن اما دوری همه چیزه
مادرشوهرم امروز با گریه اومد خونه مون جلو شوهرم نشسته گریه میکرد باعث میشه شوهرمم بیشتر نارحت شه