دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
تولد برادرم که دو سال و ده ماه از خودم کوچیکتره. خونمون حیاط داشت، کامل یادمه کنار در ایستاده بودم ت ...
منم یادمهاپهاش هر دو طرف سرخ سرخ بود. حتی یادمه مامانمو تا دم ماشین با ویلچر آوردن. داییم و زنداییم هم عقب ماشین کنتر من نشسته بودن. داییم بچه رو تو بغل گرفت، اومدم ببینمش، گفت نه نه، خطرناکه، دست نزنیا. من غصه خوردم. بعد مامانمو جلو نشوندن. دلم برای مامانم تنگ شده بود. همهٔ اینا رو یادمه دقیق.
خاله ی مادرم پرسید اوشاخ اولدی؟ یعنی بچه به دنیا اومد؟ منم کوچیک بودم زبونم نمیچرخید گفتم اوشاخ اولدی. یعنی بچه مُرد. بعد به زحمت درستش کردم که اوشاخ اولدی یعنی بچه به دنیا اومد.