مادرم تا جایی که یادمه رژیم بوده و همیشه هم فقط گوشت گوسفند میخورده امروز داشت واسه میان وعده ش گلابی خورد میکرد میریخت تو لیوان تا کالری شماریش دقیق باشه منم براش شکلات خریدم وسوسش کنم وسوسه که نشد هیچ پاشد رفت یکم دوچرخه زد واقعا اراده ش تحسین برانگیزه حالا واسه این که منو حرص بده زنگ زده به خواهرم میگه پروانه جان پاشو بیااینجا روی ماهتو ببینم حوصلمم سر رفته بمون اینجا فردا هم با هم بریم قایق سواری