ولی فرخ بابای خوبیه
من اصلا با قیافش کاری ندارم الان همه ما یه گذشته ای داریم هیچکس نمیتونه بگه من کاملم من بی نقصم بد شانسی ارش پدرش و فرزانه بودن همه جور اذیتش کردن و قربانی کردنش یکی برای رسیدن به خواسته هاش یکی برای انتقام بعدش اون سال ها که انقدر راحت زن ها سرکار نمیرفتن و بیشتر خونه بودن مفهوم زن شاغل مشخص نبود کیمیا راحت صبح ها تدریس میکرد عصر ها میرفت چاپ خونه ارش ادم منظمی بود دوست داشت کیمیا بیشتر برای خونه زندگی آزاده وقت بزاره اما ترجیح کیمیا دوست هاش بودن کلا اگه کیمیا عاشق آرش بود میتونست کمک کنه تا آرش هم طعم خوشبختی بچشه چون عاشق پیمان بود پس دنبال راهی برای جدا شدن بود یکجا ارش میگه زندان به خاطر زن بچه ام تحمل کردم ولی وقتی آزاد شد کیمیا عروسی کرده بود ارش به خاطر پدرش مجازات شد الان یه نفر هنیرس جدا شه حداقل صبر میکنه یه مدت طولانی بعد چه زنش چه مردش ازدواج میکنه سریع بدو بدو پرید بغل پیمان
میگما اون مهتاب هم شانس آورد طلاق گرفت با بچه زن یه مظلوم شد راه به راه هم تیپ میزنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز