چاره ای نیس
هرچی بیشتر بپیچی بهش ازت دورتر میشه
من پارتنرم از اول اومد جلو برا ازدواج
سر ی موضوع کوچیک ب مشکل خوردیم
منم خیلی وابسته شده بودم و مث شما دنبال محبتش بودم
یهو گف میخای دوست عادی بمونیم وگرنه جوری دیگه نمیتونم
منم ادامه ندادم
چن ماه بعد برگشت، میخام جبران کنم و ازین مزخرفات
الانم ک هس، رهاش گذاشتم، اصلا نمیپیچم بهش
هر موقع میگه ببینیم همو، میرم
کنسل بخاد بکنه میگم عیب نداره
ی جورایی دوباره میترسم وابسته بشم و بخاد بره
همین چن شب قبل خودش حرف ازدواج و خاستگاری رو زد