2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب یک غذایی که میدونی دوست داره و یا غذای جدید درست کن یا بهش بگو خودت پاشو درست کن

دلم میخواد بهشون بگم ناراحت نباشید مهم نیست آدمای فیک بهتون چی میگن به این فکر کنید که ما همیشهحمایتتون می کنیم مهم نیست بقیه چی بگن در چه شرایطی باشید ما همیشه پشتتون هستیم پس لطفا خوب غذا بخورید و خوب بخوابید و خوشحال باشید چون لبخند شما باعث قهقه ما میشه... گاهی شرایط باعث میشه نخوام زندگی کنم از قیافه خودم بدم بیاد از اینکه چنین زندگی دارم متنفر بشم ولی بدون من بخاطر دیدن تو هم که هست زنده میمونم. بیاید با هم همچون دیوانه ها زندگی کنیم🎭🪐🫂🦋🐈🖤🐭😺🌥⛅ 

احساسم میگه مثل من بهترین غذا رو درست می کنی.  همه به به و چه چه میکنن و دوبار میکشن به جز شوهرت که فقط ایراد می گیره.  

خانم ها و آقایون مذهبی غیر مذهبی یه حرفی باهاتون دارم : وقتی به طبیعت می ریم زباله نریزیم . حالا بعضیا مثلا می خوان بهتر بشه کل زباله هاشون جمع می کنن تو نایلون یا پوشک بچه رو می ذارن تو کیسه نایلونی تو طبیعت رها می کنن . خوب تو دل طبیعت اجنه که نمیان اونا رو جمع کنن . چرا میندازی ؟ خوب همون کیسه رو بذار تو ماشینت تو شهر بنداز سطل آشغال . یعنی واقعا فهمیدن این موضوع اینقدر سخته که با اینکارمون گند می زنیم به طبیعت؟ نفر بعدی بیاد زباله های مارو ببینه مگس و حشرات دورشو ببینه؟ ما از زباله ای که خودمون تولید کردیم یا پوشکی که بچه ی خودمون پی پی کرده چندشمون میشه  نمی ذاریم تو ماشینمون. بعد گندیده ی اونا رو مردم ببینن خدارو خوش میاد ؟ چرا از ماشینتون زباله بیرون پرت می کنین؟ زباله ی خودتونو تو ماشین تحمل نمی کنین بعد زباله ی شما رو مردم تو جاده تحمل کنن؟ چرا اینقدر بی فرهنگی ؟ چرا اینقدر بی فکری . یه ذره به خودتون بیایید . آدم دو ساعت میره طبیعت حال و هوا عوض کنه فلان میشه به اعصابش برمی گرده . اگه یه درصد به اون دنیا و حق الناس اعتقاد دارین بفهمید اینا حق الناسه . اینا آزار آدماست .اگه هم اعتقاد ندارین به خاطر وجدان به خاطر فرهنگ چه می دونم به خاطر ایران اینکارو نکنین . 

یه بنده خدایی رو می‌شناسم شوهرش عین شوهر شما بود بعد این طفلک هی سعی می‌کردش مثلاً باب دل شوهر غذا درست کنه چند سال به همین روش ادامه داد الان ۱۰ سال از ازدواجشون می‌گذره و این شوهرو انقدر بد عادت کرده که یه مدت می‌خواستن برن مهمونی زنگ می‌زد به دوست و رفیقام می‌گفت مثلاً فلان غذا رو درست کنی شوهر من فلان چیزو نمی‌خوره شوهر من فلان غذا رو دوست نداره تا یه مدتی هم واقعاً با دلش راه اومدن دوستا ولی بعد یه مدت عیناً همون غذایی که طرف بعدش میومد رو درست می‌کردن می‌ذاشتن جلوش الان یه جوری شده دیگه هیچ کسی جای دعوتش نمی‌کنه یه وقتی هم یه جا دعوتش می‌کنن وقتی میره هرچی می‌ذارن جلوش سرشو میندازه پایین می‌خوره می‌کشه عقب می‌شینه ر جرات نمی‌کنه اصلاً حرف بزنه چون می‌بینه هیچکس براش تره هم خورد نمی‌کنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز