خانوما شوهرم با خانوادم قهره و اونا هم همچینین.اصلا رفت آمد ندارن.ولی من میرم میام با بچم خونه مادرم.این نمیاد.الان داشت با همکارش حرف میزد ک فردا برن استخر با هم صدای گوشی زیاد بود شنیدم اون همکارش گف راستی با مادرشوهرت اینا قهری؟؟؟؟با خنده بعد گف آخه فلان همکارمون تو اداره میگف شنیدم.با خنده اینم زود صدای گوشی کم کرد حرفو عوض کرد.اللن میگم چرا ب همه میگی دعوامون ب اونا چه قهری یانه چرا تعریف میکنی چرا میذاری حرفامون تو دهن بقیه باشه چرا از مادرم حرف میزنین میگ مادرت مگه کیه چیه منم عصبانی شدم دعوامون شد.قسم خوردم ک نرم منم خونه مادر و خواهراش. کاملا اوکیه با این حرفم میگ نیا ولی خیلی ناراحتم ک ب همکاراش گفته حالا باب درد و دلم گفته باشه بالاخره حرفمون پیچیده.😔اصلا فک نمیکردم مردا اینجوری باشن یا شوهر من اینجوره؟همش فک میکردم این منم ک با دوستم درد دل کنم یا اصلا از دعوای دیشبم بگم بهش نگو اینم میگفته .خیلی هم کینه دار شده میگم بیا تموم کن میگ نه اینجوری راحتم نمیرم نمیام خوبه میگم شایدم اون همکاراش بهش میگن خوب میکنی نمیدونم ک دهن بینه شوهرم.اللن اعصابم خورده😔چیکار کنم