پدر مادرتون چیکار کردن که هیچ وقت نتونستید فراموش کنید

مادرم جلوی همه وایساد و مستقل و به تنهایی مارو بزرگ کرد هیچوقت این شجاعتش از ذهنم نمیره

بابای من هیچ وقت برای ما وقت نداره همش تو فکر کار و ماشین و اینور اونور

مامانم هم خیلی لجبازه

ولی با این حال خیلی دوستشون دارم

اینکه دوسم دارن هرچقدر سمی باشن 

منم یه دوستی دارم که مامانش آرایشگرن که دو تا دختر رو به تنهایی بدون هیچ کمکی از کسی بزرگ کردن اینجور زنها رو میبینم افتخار میکنم بهشون خیلی قوی و مستقل ان✨💗

من بچه بودم مامان بابام اصلا بچه دوست نبودن مثلا من تا وقتی عروسی کردم فقط چای شیرین صبحانه داشتیم سالی فقط یک بار مرغ یا گوشت میخریدن به بچه پول نمیدادن اجازه بیرون رفتن نداشتم هیچ عروسی یا مهمونی بچه هارو نمیبردن خودشون هم کم میرفتن جای مثلا هیچ فاتحه خونی نمیرفتن وقتی مهمون می اومد اونم ده سال یک بار غذا فقط میدادن به مهمون یا اضافه اش برا پسرا بود لباس مدرسه نمیخریدن همیشه میگفتن پول نیست من الان ۳۰وخورده ای سن دارم اون زمان گوشت ومرغ خیلی گرون نبوده ولی هیچ وقت درست نمیکردن من وقتی شوهر کردم اولین بار پیتزا خوردم 

منو خواهرم کمتر از 9 سالمون بود که پدرم فوت کرد

ولی مامانم هیچوقت ازدواج مجدد نکرد و کل بار زندگی و بزرگ کردن ما رو دوشش بود

واقعا منم شجاعت این زنارو خیلی دوست دارم و بهشون افتخار میکنم

اره وقتی قهر کردم رفتم خونه بابام بهم گفتن چیت کم بود ازدواج کردی میموندی اینا گفتم ولی اصلا قبول نمیکردن 

الان هیچی فقط میگم خدا کنه مامان خوبی واسه بچه هام باشم

مرسی عزیزم😘😘