2777
2789
عنوان

با این وضعیت که دارم میشه جدا شد

232 بازدید | 16 پست

بچه ها دو ساله و خورده ای هست عروسی کردم تو یه ساختمونیم با مادرشوهرم کاش مرده بودم با اینا وصلت نمی‌کردم و متاسفانه دیر فهمیدم چون خودشون رو خوب نشون میدادن تو این دو سال هزار دفعه اشک منو چه شوهرم چه مادر و خانوادش دراوردن به شدت آدمای روانی و خودشیفته ای هستن هر دفعه یه چیز رو میکنن بهونه که منو ناراحت کنن بعد پدرو مادر ندارم شهر غربت ازدواج کردم هیچ کس رو تو این دنیا ندارم که بتونم بهش تکیه کنم هر چی اذیتم میکنن میریزم تو خودم و اشک میریزم تازگیا فهمیدم بیماری ام اس گرفتم و رودهامم مشکل پیدا کرده با اینکه سنی ندارم تو این مدت اینجوری شدم نمی‌دونم واقعا چیکار کنم با این شرایط جسمانی و مشکلاتی که دارم نمی‌دونم چجوری جدا بشم بمونم با این آدم روز به روز بدتر میشم و تو این زندگی هیچ چیز خوشحال کننده ای ندارم لطفاً راهنماییم کنید با این شرایط که دارم میشه جدا بشم 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



خیلی تلاش میکنم ولی همش دنباله اعصاب خورد کردن هستن

بیخود کردن..حتما با مشاور صحبت کن مثه من ببخشید خریت نکنی ک خودم تصمیم گرفتم ولی خداروشکر مشاور نجاتم داد حتی اگر شده با اسنپ دکتر نوبت رزرو کن 

اگر شوهرت خوبه جدا نشو ..خواهر من شوهرش یه حیوون به تمام معنا بود چقدر گفتیم جدا شو گوش نکرد ..یک‌عمر شوهرش عذابش داد کتکش زد ..حتی تو زمان مریضی اش هم میزدش ..آخرشم خواهرم از دنیا رفت ...الآنم دوتا دختراش رو داره عذاب میده ...

بودی شهر رو چراغونی میکردم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792