یه بار بچم مریص بود سوار اسنپ بودم یه لحطه احساس کردم چون شب هست راننده داره مسیر رو کج میکنه تو دلم سکته زدم پاشدم چناک سرصدایی سر راننده کردم بدبخت کپ کرد وحشت زده بود نگام میکرد 🤣🤣اولش اصن شگفت زده بود گفت چی میگی خانم مسیر همینه من از خودم بیزارم 😅😅🤣 بعد خیلی خجالت کشیدم
آخریش امروز بود داشتم عدسی میپختم اومدم با فلفل ساب فلفل سیاه بریزم داخلش درش باز شد کلا دونه فلفلا قاطی عدسا شد . 🤣🤣🤣 آقا من وحشتناک ندارم خووو
فامیلای دوس پسرم بیرون دیدنمون ترسناک بود😂
البته میدونن با همیم 😂💗
دور از شوخی
خونه مادربزرگم دو طبقه س بالاش
جن در رفت و آمده قشنگ
خیلیا دیدیم اونجا خیلی ترسناکه
تو خواب و بیداری هی چشمم باز و بسته میشد صدا پیرزن و خنده بچه میشنیدم
🤣🤣🤣حق داشتی منو مامانمم میترسیدیم بعد تو شهر غزیب بودیم ادرسارو خوب بلد نبودیم. بعدن. مسیرو با. نشان زدیم تو گوشی تا ببینیم کج میره یانه ک تگ کج رفت دخلشو دراریم🤣یهویی گوشی رو اخرین درجه صداش بود گفت نشان اماده حرکت است ازخجالت اب شدیم😂
