وقتی اومد تو کلاس یه قابلمه دستش بود
منو دوستام تعجب کردیم که چرا قابلمه آورده
بعد که پسرا اومدن
دختره برگشت گفت مرتضییی امروز نهار نرین سلف من براتون ماکارونی آوردم
خود پسره پشماش ریخت گفت یعنی برا همه مون؟!
ما چون رشتمون روانشناسیه بیشتر دختریم
کلا ۴ تا پسر داریم تو کلاس
برا هر ۴ تا ماکارونی آورده بود😐
ولله فکر میکردم این صحنه ها برا تو فیلماست
تازهه کلاس بعد تایم نهار
داشتن حرف میزدن تو کلاس صداشونو میشنیدم
پسرا از غذاش ایرادم میگرفتن که هویج کاش نداشت و له بود و فلان...دختره ام گفت دفعه بعد بهتر درست میکنم
انقدررر عصبی بودم
برای چی واسه همچین آدمایی،یه مشت پسره غریبه باید غذا درست کنی تهشم ایراد بگیرن باز بگی چشم دفعه بعد بهترردرست میکنم؟کوفت بخورن
من واقعا درک نمیکنم