من و خانوادا شوهرم فامیلیم.کلا مجلس دوست هاش نمی‌بره منو.در کل مجلسی باشه از فامیلا هس.بعد شوهرم تنها منو نمی فرسته همیشه با مادرشوهرم میفرسته.یا با اون میرم یا وقتی مثلا میبره مجلس قبلش میگه برو مامانمو پیدا کن برو پیشش.
چیکار کنم؟انقد همه جا با مادرشوهرمم حالم از قیافه اش ب هم میخوره..زبون خوش هم نمیفهمه شوهرم اگه چیزی بگم گارد میگیره
مجبور نیستی، نرو
2 بار نرو دیگه از سرش میفته
پس من چرا دوس ندارم تنها باشم با مادرشوهرم میشینم تو مهمونیا و عروسیا
نرو
بگو پیش مامانت حوصلم سر میره
همسن های خودمو میخوام
حالااون هی بگه بروبامادرم توچراقبول میکنی؟؟؟چاربارمحل نده ازسرش بیفته
هریار از چیزی ناراحتی بگو
حالا میخواد گارد بگیره یا ناراحت شه
تازه فهمیدم زندگی دومته
لج نکن
با مشاور مشورت کن حرف کسی رو اینجا گوش نده
بیخیال فکرکن مامان خودته باش برو خوش بگدرون بهتر از تنهایی هست .
