بابا زر میزنه
ما عروسی بودیم سمته مردونه همه مسته و پارع بودن
موقع بیرون اومدن پسر خاله شوهرم مجرده اینقدر خورده بود نمیتونست رو پاهاش واسته گفتم شوهرم کو گفت داخله اومد برع صداش کنه نزدیگ بود بخوره زمین دستشو گرفتم گفت ببخشید آبجی شرمنده و این حرفا
مستی اصلا اینجوری که اینا تعریف میکنن نیست درسته از نظر جسمی تعادل ندارن ولی حالیشونه چه گوهی میخورن