(فقط میخااام دقش بدم و اذیتش کنم یادم بدید،)قبلا ی قاشق تکی خیلی عادی داشتیم ک شوهرم میگف این سنگین خوشم نمیاد یبار بابام امد بااون قاشق غذاخورد گف بااین قاشق بهم چسبید منم گفتم ببرش .شوهرم بعد مدتها رف دید اونو خونه مامانم امد بهم گف چرا مال منو پخش پلا میکنی همیشه هم بهم شک داره فک میکنه دزدم چون خودش دستش کجه .الانم ی ملاقه کوچک مامانم داشت داد ب دخترم یمدت اوردیم دخترم بااون غذامیخورد دوباره دخترم برد خونه مامانم اونو .امشب میگه من قبلا ی ملاقه داشتم....همون ملاقه ک مال مامانمو بودو میگف گفتم ن ما نداشیم گف چرا داشتیم میدونم .همیشه همینه فک میکنه گوشت مرغ پیاز گوجه ...میدم ب خانوادم .واقعا خستم کرده۶ساله بریدم دیگ از دست تهمتاش .تاخانوادم میان هی زنگ میزنه کی میرن دیگ پای خانوادمو ب خونم بسته مارو اسیر خودش کرده
راهکار براعذاب دادنش میخام ۶ساله عذابم داده
چقدر سخت
شوهرت پارانوئیدیه
چنسالتونه شغلتون چیع واقعن مواد غذایی میدی بهشون
چقد چندشه 🤢🤮خاله زنک
چقد مردا سمی شدن
خدا ازش نگذره مرتیکه احمق
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز