چ تاپیک خوبی
من زنی بودم خیلی سر وسایلخونه حرص میخوردم همیشه دنبال بهترینا بودم هرچی دیزاین ظرف هرررچی
دوماه پیش متوجه اعتیاد همسرم شدم فقط اومدم وسیله جمع کنم برم فقط به رفتن فکر میکنم اومدم خونه چرهیدم دور خودم
چرخیدم چرخیدم
هیچ چیزی نبود ک واقعا بخام باخودم ببرم! 😭هیچ چیزی واقعا بنظرم ارزش بردن نداشت
حتی لباس هم نبردم چون ۱خواهر هم سن دارم لباسا همو میپوشیم
مانتوی تنم کفش پام شناسنامه قباله ازدواج و تمام
البته همسرم هنوز تو دام کامل نیفتاده بود و اولاش بود با پیگیری خانواده ها قطع کرد و من برگشتم اما از وقتی برگشتم ادم دیگه ای شدم
خانما به ولله جوش نزنین جوش ظرف و بشقاب و میز و تخته نزنین چیزی ک مهم فرصت و عمر و جووونی و اعصابتونه