2777
2789
عنوان

خواب بد پشت سر هم در یک شب

143 بازدید | 16 پست

سلام من دیشب خواب بد می‌دیدم. خوابای وحشتناک بعد از شدت ترس و وحشت و دردناک بودن اون خواب پا میشدم به در و دیوار نگاه میکردم می‌دیدم خوابه دوباره که چشمام می‌رفت رو هم دوباره یه خواب بد دیگه.فکر کنم ۶ بار این اتفاق افتاد. انگار یکی بهم الهام کنه که پاشو همش خوابه اما دوباره تکرار میشد.

انگار تو یه چرخه گیر افتاده بودم !! تا وقتی کامل پا شدم و رفتم اتاق مامانم

اصلا نمی‌دونم چرا اینطوری شدم

کسی میدونه؟

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

خاک به سرم!یه شبشم عذابه.یعنی هرشب مثل من میشی؟!چرا مشکلتون چیهدوست داشتی بگو

عشقم:"))))

دو ساله رفته

ازدواج کرد

و من حتی عروسیش رو دیدم

با چشم خودم

شب قبل کنکورم بود دقیقا:"))))))))

در وصل هم ز شوق ای گل در آتشم‌‌‌‌‌‌...                                           عاشق نمی‌شوی که ببینی چه میکشم:)

عشقم:"))))دو ساله رفتهازدواج کردو من حتی عروسیش رو دیدمبا چشم خودمشب قبل کنکورم بود دقیقا:"))))))))

وای عزیزم

چه ضجری کشیدی 😢چقدر سخت بوده

اصلا نمیشه تحمل کرد اونم شب کنکور...

یه صلوات میفرستی برای اینکه منو عشقم به هم برسیم؟

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم✨

میشه برای حاجت دلم یه صلوات بفرستی خوشگلم🌹🫶🏻اکانت مشترک منو خواهرمه

من هر وقت ناراحت میشم شب کابوس میبینم همیشهم هم خواب میبینم یه عنکبوت بزرگ داره میاد طرف گردنم پا میشم انقد داد میزنم عنکبوتو بردارین باید یکس به دروغ بگه برداشتم انداختم دور من رلحت بشم

وای عزیزمچه ضجری کشیدی 😢چقدر سخت بودهاصلا نمیشه تحمل کرد اونم شب کنکور...

سر این قضیه دو ساله مشکل  شدید قلبی دارم:)))))

در وصل هم ز شوق ای گل در آتشم‌‌‌‌‌‌...                                           عاشق نمی‌شوی که ببینی چه میکشم:)

خب چرا ازدواج کرد؟باهم نبودید؟اگر دلت خواست بگو

عاشقم کرد

شدیدا عاشقم کرد

و بعد گفت همه چیزایی که فکر کردی سوء تفاهم بوده:")))

و رفت:)

یادم نمیره 

اون شب عروسیشون من یه هویی از خونه زده بودم بیرون

مامانم فهمیده بود رفتم سر عروسیشون

اومد اونجا دید من اونور خیابون وایستادم مثل تیمارستانی ها خیره شده به اونا 

فکر کن

مامانم اومده سمتم به پهنا صورت اشک میریزه

اولین باری بود که اشک مامانمو میدیدم:)

گریه میکنه میگه برای دلت بمیرم مادر:"))))

فکر کن:"))

در وصل هم ز شوق ای گل در آتشم‌‌‌‌‌‌...                                           عاشق نمی‌شوی که ببینی چه میکشم:)

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز