ببین من وقتی بچه بودم مادر و پدرم زیاد علاقه ی به درمانم نداشتن ولی خودم فهمیدم موضوع رو و با این که خیلی شیطنت بودم ولی سعی میکردم کارای دیگه هم کنم و اونطوری انرژی هدر بره و آروم بگیریم مثلا از دیگه کلاس سومی به بعد قبل اون هیچی از درس نیمفهمدم سر کلاس فقط بازی گوشی و فرار از مدرسه و کتک کاری
از کلاس سومی انرژیم رو گذاشتم پای درس خیلییی برام سخت بود یه جا بند شم و الانم داخلش موفق موفق نیستم ولی ۸۵ درصد تونستم مدیریت کنم و بیشتر زندگیم اختصاص بدم به درس و مخصوصا ریاضی
بعد من برای خودم کنسرت برگزار میکردم تو خونه و آهنگ میزاشتم و میخوندم و میرقصیدم
حتی دزدکی آشپزی و کیک پزی میکردم
و وقتی خیلییی حالم بد بود فقط بدو بدو و پیاده روی
یا فیلم میدیدم
اینا دقیقا الان سبک زندگی من شدن و خیلی تغییر کردم
قبل اون یه عجوبه ای بودم که نگو از ستون های وسط خونمون میرفتم بالا ی بالا ۲ و نیم متر ارتفاع بعد خودم رو پرت میکردم پایین و خیلی چیزا دیگه
شانس آوردم آسیب ندیدم 🙂😂