2777
2789

۳۰سالش بود امد خاسگاریم من۱۸بودم.انگار فقط میخاس زن بگیره و خانوادش بگن اینم متاهل شد مامانم منو زور کرد و داد ب این .هیچ وقت بهم بها نمیداد همش باحرف خاهراش بود .دوسال گذشت من بچم بدنیا امد اتفاقی فمیدم این ی مطلقرومیخاسه خرجش میکرده حتی با اب تاب ب یکی از خاطراتشون میگف شنیدم میگف میرفتم مسافرت از دوریش زود برمیگشتم هرچی میخاس هوس میکرد نصف شب میبردم میدادم گاهی باهم مسافرت میرفتیم میومد خونم عیش نوش با رفقامون خودمون دوتایی..شیرم خشک شد وقتی شنیدم شکست وجودم شکست .هنیشه منو میخاس ی ادم دیگ کنه فلان کن فلان بپوش فلان رنگو بزار .از وقتی با منه از بی پولی میناله فقط درک کردم کم توقع شدم دکتر نرو لباس نخر ارایش نخر خیلیم نمک نشناسه همیشه میگه تومگ چکاکردی هرکاری کنم نمیبینه میگ محبت نمکنی فلانی .خیلی خستم الان دیدم ایدیشو تاریخ تولد اون زنه گزاشته

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز